خاطرات تنها



بابام رگای قلبش بسته شده و خون دیدن تو کشتش

مامانم دنده هاش درد گرفته

هیون بو گلبول های سفیدش خیلی زیاد شدن

ابونیم سنگ کلیه داره و درد و عفونت

خودم معلوم نیست ایم شین میشم یا نه

اونی هم همین طور

اومونیم دستاش بی حس شدن

زن عموم تقریبا تا مرگ‌فاصله ای نداره


اونوخ من خنگ نرفتم به ابونیم  سر بزنم   و نامپیون  ناراحت شد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

شبکه های کامپیوتری اموزش تایپوگرافی اسم اجتماعی Gerald آتنا مدی Everything but Nothing وکالت و مشاوره حقوقی خانواده فارس تارخچه شرکت هاي خودرو و مشخصات خودرو